مووی کاتیج

داستان یک هواپیمای ارتش ایالات متحده که در سال 1945 بر فراز جنگل سیاه آلمان پرواز کرد. ناگهان انبوهی از پرهای کلاغ آن را فرا گرفت و...

تسا یک وکیل مدافع جوان و باهوش است. از خاستگاه طبقه کارگر، او به اوج بازی خود رسیده است. یک اتفاق غیرمنتظره او را مجبور می کند تا با خطوطی که قدرت مردسالارانه قانون، بار اثبات و اخلاقیات از هم جدا می شود، مقابله کند.

کارمندی به نام اورسون به عنوان جدیدترین کارمند شرکت، برقراری ارتباط با سایر همکارانش را کاری دشوار می‌داند. یک روز او اتاقی خالی را در محل کار خود پیدا می‌کند که دیگر همکارانش وجود آن را انکار می‌کنند..

در سال 1909، دو کاوشگر پس از اینکه در سفری به دانمارک در گرینلند پوشیده از یخ رها شدند، برای زنده ماندن می جنگند.

داستان دختری به نام آنجل که در کودکی به تن فروشی فروخته شد، حال او جز خیانت چیزی نمی داند. آیا هرگز می توان قلب او را ترمیم کرد؟ داستانی بر اساس رمان "فرانسین ریورز".

در یک روستای کوچک مدیترانه ای، کارمن تمام عمر از برادرش، کشیش محلی، مراقبت کرده است. وقتی کلیسا کارمن را ترک می کند، او را با کشیش جدید اشتباه می گیرند. کارمن شروع به دیدن دنیا می کند و خودش را در یک...

هفت دوست سیاه‌پوست در تعطیلات آخر در یک کلبه با قاتلی که قصد انتقام‌جویی دارد به دام می‌افتند. آیا هوش و دانش آن‌ها از فیلم‌های ترسناک به آن‌ها کمک می‌کند تا زنده بمانند؟

سوزومه، دختری 17 ساله که در شهری آرام در منطقه کیوشو در جنوب غربی ژاپن زندگی می‌کند. داستان از آن‌جا شروع می‌شود که سوزومه با مرد جوانی مرموز آشنا می‌شود که به‌دنبال در است. این دو با هم سفر می‌کنند و دری قدیمی را در خانه‌ای متروک در کوه پیدا می‌کنند. سوزومه مثل اینکه چیزی او را کشیده است، دستش را به سمت در دراز می‌کند، که مجموعه‌ای از اتفاقات ناگوار را در سراسر ژاپن آغاز می‌کند.

در پی به ارث بردن هتل‌های زنجیره‌ای پدرش، هال سعی می‌کند به رابطه طولانی و مخفیانه خود با ربکا، یک سلطه‌گر پایان دهد. نبرد اراده‌ها در طول یک شب پر دردسر رخ می‌دهد و ربکا و هال در تلاش برای حفظ دست بالا هستند.

زن و شوهری که در یک مکان رمانتیک هستند، زمانی که یک طوفان گرمسیری ویلای آن‌ها را با خود می‌برد، در دریا سرگردان می‌شوند و برای زنده ماندن، آن‌ها مجبور به مبارزه با عناصر طبیعی هستند، این در حالی است که کوسه‌ها در زیر آن‌ها حلقه می زنند و…