مووی کاتیج

یک معاون کلانتر تگزاس غربی به آرامی به عنوان یک قاتل روانی آشکار می شود.

دو فرزند با لقاح مصنوعی، پدر بیولوژیکی خود را وارد زندگی خانوادگی غیر سنتی خود می کنند.

یک تیم ۳ نفره متشکل از ماموران سازمان اطلاعات موساد در سال ۱۹۶۵ موفق می شوند تا یک جنایتکار نازی به نام دیتر ووگل که مرتکب جنایات فراوانی شده را سرنگون کنند.

اینبار هم مانند دو قسمت قبلی سرزمین های نارنیا توسط نیروهای شیطانی به شدت در خطر است و بچه های انگلیسی به طریقی پا بر این سرزمین می گذارند تا بتوانند با پیدا کردن هفت شمشیر جادویی و طی یک سفر دریایی بسیار خطرناک باری دیگر منجی نارنیا شوند...

«بکا» و «هاوی» زوج خوشبختی هستند که در کنار پسر کوچکشان دنی زندگی آرامی دارند. اما با مرگ دنی در یک تصادف زندگی آنها زیر و رو میشود...

“نیت” (میکی رورک) یک موسیقی دان خرده پای جاز است.او به یک سیرک که در صحرایی در جنوب غربی برپا شده راه پیدا می کند.نیت می فهمد که غرق در زیبایی خیره کننده ی لیلی (مگان فاکس) ،دختر پرنده، شده است.برخورد لیلی بسیار سرد و تحقیرآمیز است.اما به ذهن او خطور می کند که شاید این مرد او را از این زندگی نجات دهد.نیت محافظه کار و فهمیده است و از نظر او زیبایی لیلی او را خاص می کند.وقتی آنها بیشتر به هم وابسته می شوند،نیت می فهمد که فردی به نام “شانون” مانع او برای رسیدن به آرزوهایش می شود.شانون یک تاجر بی احساس است که علاقه ی زیادی به پول و چیزهای عجیب غریب دارد

یک تهیه کننده تازه کار که به تازگی از محل کار قبلی اش اخراج شده، تصمیم به شروع و راه اندازی برنامه تلوزیونی شادی ویزه صبح ها به نام “گل نیلوفر” می گیرد اما با دشواری های بسیاری روبرو می شود…

میچل ( کولین فارل ) که به تازگی از زندان آزاد شده عاشق یک بازیگر ستاره بنام چارلوت ( کیرا نایتلی ) شده اما از طرفی با یک گروه گانگستر خطرناک درافتاده که …

داستان فیلم درباره ی یک جایزه بگیر هست که در اِزای آزادیش ، باید یک آدم خلافکار را که قصد نابودیِ دنیا را دارد متوقف کند. اما…

«هِشِر» (جزف گوردن لویت) یک مرد تنها و منزوی است. او از همه چیز و همه کس تنفر دارد. به موهای بلند روغنی اش و خالکوبی هایش خوش است. کم غذا می خورد و بیشتر سیگار دود می کند. او در ون خودش زندگی می کند، تا اینکه با پسرچه ای بنام «تی جی» آشنا می شود…