مووی کاتیج

جوانی به نام “هنری لتام” مریض روانی دکتر “بتی لوی” است و برای ملاقات خود با پزشکش به مطبش می رود و با دکتری دیگر به نام “سام فارستر” مواجه می شود . او از این موضوع سرخورده می شود و به دکتر فارستر می گوید که قصد دارد که در نیمه شب شنبه که مصادف با تولدش است خود خودکشی کند…

"جف دالی" وکیلی اهل نیویورک بالاخره با "سارا هاتینگر" دمدمی نامزد می کند.اما اینکار باعث می شود تا "سارا" متوجه شود پدرش "ارل" در حقیقت پدر واقعی او نیست و...

زنی پس از ده سال رابطه سرد با همسر خود،وارد رابطه ای مخفیانه با برادر او می شود و...

چهار برادر ناتنی برای گرفتن انتقام مرگ مادرخوانده شان، که به نظر در یک سرقت مسلحانه از فروشگاه بصورت تصادفی کشته شده است، دور هم جمع می شوند. آن‌ها بعد از انجام تحقیقاتی به این نتیجه می رسند که ماجرا به این سادگی هم نیست...

چهار فضانورد که برای ماموریتی به فضا رفته اند، دچار برخورد با گرد و غبار کیهانی می‌شوند و تحولات عجیبی در توانایی‌های آنان به وجود می‌ آید. اکنون آن‌ها باید با هم در مقابل دشمن مشترکشان، یعنی پنجمین سرنشین آن فضاپیما بایستند.

این فیلم بر اساس زندگی واقعی دومینو هاروی دختر سی و پنج ساله لارنس هاروی بازیگر مشهور انگلیس ساخته شده است. دومینو هاروی با وجود تعلق به طبقه مرفه لس آنجلس، طالب زندگی پر هیجان و پر خطر است. از این رو به گروهی از جایزه بگیرها می پیوندد. آشنایی این گروه با کلرمونت ویلیامز و سرقت ده میلیون دلار از ثروتمندی بی رحم آنها را وارد ماجرایی میکند که فرجامش برای بعضی از اعضای گروه جز مرگ چیز دیگری نیست...

«تام استال» شهروندی نمونه، پدری ایده آل و شوهری محبوب است. او به همراه پسرش «جک»، دخترش «سارا» و همسرش «ایدی» زندگی آرامی را درمیلبروک ایندیانا می گذرانند. اما وقتی دو تبهکار خشن به قصد سرقت از غذاخوری وی دست به سلاح می برند، او ناچار به مقابله با آنها برمی خیزد و پس از گرفتن اسلحه یکی از آنها به زندگی دو تبهکار خاتمه می دهد. تام با هیاهوی رسانه ها درباره این ماجرا یک شبه تبدیل به قهرمانی محلی می شود. اما پیدا شدن سرو کله تبهکاری به نام «فاگرتی» آرامش تام استال را به هم می زند. فاگرتی اصرار دارد که نام او در واقع «جویی کیوساک» است و در گذشته آدم کشی حرفه ای بوده و از وی می خواهد تا همراهش به فیلادلفیا، جایی که به آن تعلق دارد، برود …

زمین مورد حمله ماشین‌های سه پایه فضایی قرار گرفته است. در همین اوضاع یک خانواده برای زنده ماندن تلاش می کنند.

تمام دنیا به تسخیر مردگان متحرک در آمده و آخرین انسان‌های بازمانده در یک شهر حصارکشی شده، زندگی می کنند. اما این شهر دیگر امنیت سابق خود را ندارد، زیرا نیروهای شورشی قصد دارند رهبر این شهر را سرنگون سازند، و از طرف دیگر زامبی‌ها رفته رفته به موجودات باهوش‌تری تبدیل شده اند و نگه داشتن آن‌ها پشت حصارها کار ساده‌ای نیست.

«والتر» که یک کشیش است آنقدر به خانواده اش بی توجه شده که نمی داند دخترش با پسران نامناسبی رابطه دارد، پسر کوچکش از رفتن به مدرسه می ترسد، و همسرش در آستانه خیانت کردن به اوست…