مووی کاتیج

مامور جدید برنامه سه ایکس به واشنگتن دی‌سی فرستاده می‌شود تا از نبرد قدرت میان رهبران ملی جلوگیری کند.

داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق می‌شود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش می‌کند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود است مارتا به جشنی دعوت می‌شود و آن‌جا لئون را ملاقات می‌کند، ملاقات این دو منجر به عشق می‌شود. آن‌ها کل روزشان را صرف ساختن کتابشان که عشق همه جا هست می‌کنند. این رابطه نامشروع تاثیراتی در زندگی داریو و مارتا از لحاظ قانونی خواهد داشت...

یک زن جوان خروجی و پرخاشگر از نظر جنسی با یک مرد جوان به همان اندازه پرخاشگر ملاقات می‌کند و رابطه‌ای وحشتناک را آغاز می‌کند که در آن رابطه آن‌ها زندگی شخصی آن‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد.

جان بک‌ویت و جرمی گری دو متخصص در امر سوء استفاده از مراسم‌های عروسی هستند که با هم کار می‌کنند. اما زمانی که جان عاشق دختری به‌نام کلیر می‌شود، این دو در مقابل هم قرار می‌گیرند.

داستان فیلم در دهه‌های سی و چهل میلادی و در کشور ژاپن اتفاق می‌افتد. در این زمان دولت ژاپن از نظام مستبد امپراطوری به کشوری دموکراتیک و خواهان صلح تبدیل شده است. چیو دختر بچه‌ای است که در خانواده‌ای فقیر، در دهکده‌ای کوچک زندگی می‌کند. روزی والدین چیو به خاطر فقر بسیار چیو را به زنی که صاحب یگ گیشاخانه در توکیو است می‌فروشند...

سواف برای فرار از زندگی شوربختانه‌اش تصمیم می‌گیرد به ارتش بپیوندد. با شروع جنگ خلیج او به همراه سربازان دیگر به‌عنوان دفاع از صحرا به عربستان سعودی فرستاده می‌شود. او به همراه هزاران سرباز دیگر که نه دشمن را می‌شناسند و نه از دلیل حضور خود در آن‌جا مطلع هستند در میان صحرا انتظار رویارویی با دشمن را می‌کشند.

دختری هجده ساله به نام مگی پیتن عاشق شرکت در مسابقات رانندگی است، اما پدرش ری که خودش قهرمان سابق رانندگی با اتوموبیل‌های دست دوم است، او را اکیدا از این کار منع کرده است. ری برای خرید هدیه‌ی تولد مگی، او را به مرکز فروش اتوموبیل‌های دست دوم می‌برد و...

کازانوا مرد زن بازی است که بعد از آشنایی با یک زن معمولی ونیزی، تلاش می‌کند به معنای واقعی عشق پی ببرد.

یک دهه از زمانیکه چیلی پالمر به استعداد نزول خواری خود پی‌برد و از آن در معاملات و فعالیت‌های تجاری هالیوود استفاده کرد و صنعت فیلم‌سازی را به تسخیر خود درآورد می‌گذرد.

لیزا در سفری شبانه با هواپیما، کنار مردی غریبه به نام جکسن قرار می‌گیرد. خیلی زود آشکار می‌شود که جکسن آدم شرور و خطرناکی است و قصد ربودن لیزا را دارد. لیزا هم چنین متوجه می‌شود که جان پدرش در خطر است...