مووی کاتیج

شوهر زن جوانی که بدون هیچ هشدار یا دلیلی خودکشی میکند و همسر و نوزاد خود را ترک می کند...

«والاس» یک اسکاتلندی آزادی‌خواه است که پس از اتفاق ناگواری که برای همسرش رخ می‌دهد، تصمیم می‌گیرد با حکومت انگلستان به مبارزه برخیزد و در این راه با واقعیت‌ها و تلخی‌های بسیار زیادی روبرو می‌شود.

گروهی از سارقان حرفه‌ای سطح بالا زمانی که ندانسته سرنخی از آخرین سرقت خود به جا می‌گذارند، گرمای LAPD را احساس می‌کنند.

دو کارآگاه، یک تازه کار و یک کهنه کار، یک قاتل زنجیره ای را شکار می کنند که از هفت گناه کبیره به عنوان انگیزه خود استفاده می کند.

تایوان در مسیر پر هیاهو و جنجالی دموکراسی شدن قرار دارد. در همین حین، یکی از زندانیان سیاسی سابق به دنبال یافتن محل دفن دوستانش است، زندانیانی که به صورت مخفیانه اعدام شدند و محل دفنشان نیز مشخص نیست...

«گینیویر» (اورموند) برای وحدت قبایل و اقوام پراکنده ی شمالی به ازدواج «آرتورشاه» (کانری) درمی آید. اما خیلی زود او و «لانسلو» (گیر)، ماجراجوی جوان، به یک دیگر دل می بازند...

یک هاسکی رانده شده زندگی خود را با دیگر سگ های سورتمه به خطر می اندازد تا از شیوع یک بیماری همه گیر مرگبار در نوم، آلاسکا جلوگیری کند.

«لوسی» (بولاک) که در بلیت فروشی قطار شهری کار می کند، در آرزوی ازدواج با «پیتر» (گالاگر)،یکی از مسافران است. روزی «پیتر» به داخل ریل های قطار می افتد و «لوسی» او را نجات می دهد. اما «پیتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما می رود. خیلی زود همه او را نامزد «پیتر» می پندارند و «لوسی» نیز ابتدا سعی می کند واقعیت را بگوید اما بعدتر از بازی در نقش نامزد «پیتر» لذت هم می برد...

کیوتو، دهه ی هزار و نهصد و هفتاد. خوش نویسی (اوگاتا) در سالگرد تولد دخترش «ناگیکو»، با ظرافت پیام تبریکی را روی چهره ی او می نویسد. چند سال بعد، «ناگیکو» (وو) از این مراسم با شور و اشتیاقی فراوان یاد می کند و دنبال مرد عاشق خوش نویسی می گردد که از جسم او هم چون ورق کاغذی استفاده کند و با خطی خوش بر آن بنویسد...

«جان اسمیت» که هم راه با انگلیسی ها برای تصرف مناطق بکر به ینگه دنیا آمده، با دختری سرخ پوست به نام «پوکاهونتاس» آشنا می شود. آن دو برخلاف تفاوت های فرهنگ و رسم و رسوم قبیله ای به یک دیگر دل می بندند...