مووی کاتیج

یک مهمان غریبه به دیدن خانواده ثروتمندی می رود.او خدمتکار آنها,پسرشان,مادر و دختر و در نهایت پدر خانواده را قبل از ترک خود اغوا می کند.بعد از رفتن او هیچ یک از آنها نمی توانند مانند سابق زندگی کنند...

داستان این فیلم که برگرفته از حوادث قرون وسطی است درباره مردم دهکده ایست که برای گذراندن زمستان از جادو و جنبل استفاده می کنند و یک زن جوان در تلاش است با استفاده از همین جادو جوانی را شیفته خود سازد.

یک هتل در ممفیس، تنسی زمینه‌ای را برای سه داستان جداگانه فراهم می‌کند که شامل همه‌چیز در مورد یک زوج ژاپنی، «ماساتوشی ناگاسه و یوکی کودو»، تا یک گروه سه نفره از دزدان آماتور، «جو استرامر، ریک آویلس و استیو باشمی»، که ماهیت واقعی رابطه خودشان را در یک سرقت کشف کردند می‌شود. ارتباط این داستان با یک‌دیگر کارمند عجیب‌ و ترسناک هتل و روح «الویس پریسلی» می‌باشد.

داستان واقعی روکو گراناتا، کارگر معدن زغال سنگ ایتالیایی که برخلاف میل پدر و موانع اجتماعی پدرش، علاقه خود را به موسیقی دنبال کرد.

دختری جوان در شهر سیسیل منتظر آمدن نامزدش می باشد، اما مادر عزادارِ پسر، به او نمی گوید که نامزدش مُرده است...

پس از تصادف یک دوچرخه سوار با جیپ درست در شب سال نو، سرنوشت دو خانواده بطور جدانشدنی به هم گره می خورد...

"میبل" مادر و همسری ست که همسرش "نیک "عشقی بی حد و انداره نثارش می کند, اما دیوانگی اش تبدیل به مشکل زندگی اش شده است ,این فیلم نقش مثبت جنون را در خانواده نشان می دهد و نمایش های متداول جنون در سینما را به چالش می کشد.

سال 1913. «خوان میراندا» (استایگر)، دهقان مکزیکی، با پدر و شش فرزندش به راهزنی روی می آورد. آنان به «شان مالوری» (کوبرن)، متخصص انفجار ایرلندی، برمی خورند و «خوان» فکر می کند که با کمک «شان» می تواند به آرزوی قدیمی اش سرقت از بانک ملی شهر مسا ورده برسد...

یک فرد سوسیال خنگ در یک جزیره مدیترانه ای با یک ملوان کمونیست گیر افتاده است.

یک بازمانده ی هولوکاست با یک نوجوان مهاجر از سنگال که اخیرا از او سرقت کرده است آشنا می شود و…