مووی کاتیج

یک قاضی محافظه کار توسط رئیس جمهور امریکا منصوب می‌شود تا جنگ کشور بر علیه مواد مخدر را رهبری کند، اما طولی نمی‌کشد که در میابد دختر نوجوان خودش هم معتاد است…

زوجی به نام‌های مارینا و نیل به اوکلاهوما می‌آیند، جایی که مشکلاتشان آغاز می‌شود. مارینا با یک کشیش آشنا می‌شود و نیل دوست دوران کودکی‌اش جین را پس از مدت‌ها ملاقات می‌کند...

سر رابرت کينگ غول نفتی، بر اثر يک سوء قصد در ستاد مرکزي M16 می‌ميرد. به هنگام خاک سپاري کينگ در اسکاتلند، باند با دختر او الکترا ملاقات می‌کند که قبلا يک بار تروريستي به نام رنار او را ربوده است. خيلی زود M، رئيس باند او را براي محافظت از الکترا و شناسايی قاتل کينگ به قفقاز می‌فرستد.

جو کنراد در یک زندان منتظر اجرای حکم اعدام است. اما توسط یک تهیه‌کننده تلویزیونی برای شرکت در یک برنامه خریداری می‌شود. بنابراین به یک جزیره متروک برده می‌شود که باید تا پای جان با 9 نفر قاتل محکوم به اعدام دیگر از سراسر جهان مبارزه کند تا فردی که زنده می‌ماند آزادیش را به دست آورد.

سه نفر، یک زوج ثروتمند و یک خدمه در یک جزیره گرمسیری غرق می‌شوند و جنگ بعدی آن‌ها برای زنده ماندن وقتی شروع به حمله به یکدیگر می‌کند، حتی سخت‌تر می‌شود.

جیمز باند در حالی که سعی می کند مانع از بین بردن ارزشمندترین منبع یک کشور توسط یک سازمان مرموز شود، به یک راز فرو می رود.

دختر آمریکایی به‌نام سوفیا که برای تعطیلات به ایتالیا سفر کرده نامه عاشقانه پیدا می‌کند که برای شخصی به‌نام ژولیت نوشته شده و سعی در پیدا کردن صاحب نامه دارد...

تامی یک عضو سابق نیروی دریایی آمریکا است که بعد از بازگشت به خانه از طرف پدرش ترغیب می‌شود تا در مسابقات رزمی که جایزه قابل توجهی هم برای قهرمان در نظر گرفته شده، شرکت کند. تامی قبول می‌کند تا در این تورنمت شرکت کند و پدرش را هم به عنوان مربی در کنارش قرار می‌دهد تا به کمک او بتواند قهرمانی را به‌دست آورد. اما تامی در جریان این مسابقات به برادر بزرگتر خود به نام برندون برخورد می‌کند و...

رز کوپر پلیسی است که برای اسکورت یک قاچاقی مواد مخدر و همسر کلمبیایی‌اش دنیلا که قرار است علیه کارتل مواد مخدر شهادت بدهند به دالاس فرستاده می‌شود. اما به یک‌باره سر و کله آدم‌کش‌ها پیدا می‌شود و کوپر و دانیلا موفق به فرار از مهلکه می‌گردند و حال رز باید راهی برای در امان ماندن از خطرات بیابد و...

یک دختر جوان، بعد از عوض شدن بدنش با یک قاتل سریالی، می‌فهمد که کمتر از 24 ساعت وقت دارد قبل از این‌که این وضعیت دائمی شود.