مووی کاتیج

"جولیا سندبرگ" پس از ناپدید شدن دختر سه ساله اش از پانزده سال پیش،از دنیا و همه کسانی که او را می شناسند،از جمله همسرش"داگ" و پسرش"کریس" که سالها تلاش کرده دیوارهای تنهایی او را نابود کنند، جدا شده است.اما وقتی او با زنی جوان به "لوئیس" آشنا می شود همه چیز تغییر می کند...

کیدمن در آستانه فارغ التحصیلی از مدرسه است که با دختری سن بالا اشنا میشود و بسیار با او گرم میگیرد بی آنکه بداند دختر یک گرگینه است…

پدر و مادری که هزینه‌ی دانشگاه دخترشان را خرج کرده اند، یک کسب و کار غیرقانونی در خانه دوست‌شان به راه می اندازند تا پول از دست رفته را جور کنند...

یک مرد جوان به طور ناگهانی در میابد که استعداد درمان افراد را دارد. او سعی میکند که این استعداد کشف شده را درک بکند و در همین حال با یک دختر سرطانی آشنا میشود که راه را به او نشان میدهد.

مادری به همراه دخترش به خانه جدید نقل مکان میکنند اما بعد افتادن اولین دندان دختر، او بیان میکند که پری دندان به دیدن او می آید. ظاهرا خانه جدید تارخچه ای شیطانی و پلید دارد.

یک کهنه سرباز ارتش تیمی از محافظان را برای محافظت از یک بوکسور سابق جمع می کند. زمانی که بوکسور مشکوک است خواهرش ممکن است رابطه عاشقانه ای با محافظ داشته باشد، عوارض ایجاد می شود.

خانواده‌ای به ویلایی دوردست در ایرلند مسافرت می‌کنند، اما خود رو در مقابل با موجودات شیطانی می‌بینند که در جنگل زندگی می‌کنند…

” گری بویل» نگهبانی ساده در شهری کوچک است. او کد های شخصیتی خاص خودش را دارد و آدم شوخ طبعی ست. انسان تک رویی می باشد و آنقدر که باید از زندگی تجربه آموخته است و می خواهد زندگی اش را در آرامش سر کند. اما در همین حین پلیسی کشته می شود و برای بررسی پرونده ی قاچاق، پای ماموران اف بی آی به شهر باز می شود. او ابتدا خودش را بی تفاوت نشان می دهد، اما بعد از مدتی با یک مامور اف بی ای برای تحقیق بر روی پرونده همکاری می کند و …

پس از قتل تمام اعضای یک خانواده توسط زنی جوان در خانه‌شان، مادری مجرد به همراه یک کارآگاه به تحقیق درباره‌ی این قتل مرموز می‌پردازد. او پس از مدتی به این موضوع پی می‌برد که این خانه نفرین شده است و باید از دست ارواح شیطانی فرار کند...

پس از یک شب لذت و شادی، "الیسون"، "هریس" و "کیرا" توسط ارواح سه قاتل و بیمار روانی تعقیب می شوند...