مووی کاتیج

سال 1941. «بارتن فینک» (تورتورو)، نمایش نامه نویس روشنفکر نیویورکی به هالیوود می رود تا یک فیلمنامه ی «کشتی گیری» برای «والاس بیری»، بازیگر معروف آن دوران بنویسد. او که در هتل خوفناکی اقامت گزیده، به شدت دچار «مشکل» نویسندگی می شود...

آخرین کار یک هیتمن سالخورده و باتجربه به نام آشر به مشکل برمی‌خورد و او را مجبور به رستگاری می‌کند و…

یک غول بزرگ صندوق تامینی مشکل دار که ناامید برای تکمیل فروش امپراتوری تجاری خود است، مرتکب خطایی می شود که او را مجبور می کند برای کمک به یک فرد بعید مراجعه کند.

یک پرستار بچه نوار VHS را پیدا می کند که در آن قتل های شوم مختلف توسط یک دلقک روانی انجام شده است.

این فیلم شجاعت یک گروه نیروی دریایی را نشان می دهد که برای نجات دادن ماموری از آژانس اطلاعات مرکزی) عازم یک ماموریت فوق خطرناک می شوند و در این ماموریت متوجه می شوند که قرار است حمله ای تروریستی به آمریکا صورت گیرد، حال این گروه باید جان خانواده خود و هزاران مردم بیگناه را نجات دهند و …

ناتان پرایس" پسر جوانی است که مدتهاست احساس می کند در کالبد فرد دیگر در حال زندگی است و خودش نیست. این احساس زمانی رنگ حقیقت به خود می گیرد که وی با عکسی از دوران بچگی اش روبرو می شود و متوجه این موضوع تلخ می شود که خانواده واقعی او آن کسانی نبوده اند که وی تاکنون فکر می کرده...

کارخانه داري به نام «ماکس زورين» (واکن) قصد دارد تا با جاري ساختن آب دريا در گسل سن آندرياس و ايجاد زلزله، زمينه ي نابودي سيليکان ولي کاليفرنيا را فراهم سازد. «جيمز باند» (مور) که مأموريتش جلوگيري از اقدامات «زورين» است سرانجام او را از بالاي پل گلدن گيت به رودخانه ي سن فرانسيسکو مي اندازد...

«امیلی برادفورد» (پالترو)، همسر تاجر موفقی به نام «استیون تیلر» (داگلاس)، با هنرمندی به نام «دیوید شاه» (مورتنسن) رابطه برقرار کرده است. «استیون» که از رابطه ی آن دو آگاه است درباره ی گذشته ی «دیوید» تحقیق و از آپارتمان او پنهانی دیدن می کند و به «دیوید» می گوید از سابقه ی خلافکاری اش مطلع است، و سپس به او پیشنهاد می کند در مقابل پانصد هزار دلار «امیلی» را بکشد.

دو گروه در تعطیلات به جزیره هاوایی میروند که در آنجا وسیله ای را کشف میکنند که عامل قتل گردشگران در آن جزیره می باشد و …

پس از اینکه کارش در نیروهای ویژه بصورت فاجعه باری به اتمام می رسد، "الکساندر" زندگی آرامی را به عنوان تعمیرکار در یک مجتمع مسکونی ادامه می دهد. اما وقتی یکی از مستاجران توسط مافیای روسیه تهدید می شوند، او به میدان مبارزه بازمی گردد..