مووی کاتیج

به عنوان یک دانشمند امروزی، تامی با مرگ و میر دست و پنجه نرم می کند و ناامیدانه به دنبال پیشرفت پزشکی است که زندگی همسر سرطان زده اش، ایزی را نجات دهد.

یک تنبل با یک برنده تکراری برای عنوان "کارمند ماه" در محل کار رقابت می کند تا محبت های یک کارمند زن جدید را به دست آورد.

دو مرد در حالی که از دو زن که هر دو در کمای عمیق هستند مراقبت می کنند، دوستی عجیبی دارند.

در دهه 1930، یک بومی برانکس به هالیوود نقل مکان می کند و عاشق زن جوانی می شود که مردی متاهل را می بیند.

یک تصادف رانندگی پیج را به کما می برد و زمانی که او با از دست دادن شدید حافظه از خواب بیدار می شود، شوهرش لئو تلاش می کند تا دوباره قلب او را به دست آورد.

آساکو در اوزاکا زندگی می کند. او عاشق باکو می شود، یک روح آزاد. یک روز باکو ناگهان ناپدید می شود. دو سال بعد، آساکو اکنون در توکیو زندگی می کند و با ریوهی آشنا می شود. او دقیقاً شبیه باکو است، اما شخصیتی کاملاً متفاوت دارد.

دو همسایه پس از مشکوک شدن به فعالیت های خارج از ازدواج همسرانشان، پیوند محکمی ایجاد می کنند. با این حال، آنها موافقت می کنند که پیوند خود را افلاطونی نگه دارند تا مرتکب اشتباهات مشابهی نشوند.

کال و امیلی زندگی مشترکی عالی دارند و رویای آمریکایی را می گذرانند تا زمانی که امیلی درخواست طلاق می کند. حالا کال باید از دوست مجرد حرفه‌ای‌اش که جیکوب پالمر نام دارد، کمک گرفته و یک زندگی جدید را آغاز کند…

یک زن فرانسوی و دختر خردسالش یک مغازه شکلات فروشی در یک روستای کوچک دورافتاده باز می کنند که اخلاق سفت و سخت جامعه را متزلزل می کند.

یک روانپزشک باید یک بیمار جوان را که خود را به عنوان دون خوان، بزرگترین عاشق جهان معرفی می کند، درمان کند.