مووی کاتیج

پس از کشته شدن یک مرد جوان، روح او پشت سر می ماند تا به معشوقش از خطر قریب الوقوع هشدار دهد، با کمک یک روانی بی میل.

یک مدیر تبلیغاتی خودخواه و شوونیست به طور جادویی توانایی شنیدن آنچه زنان در حال فکر کردن هستند را به دست می آورد.

یک عروسک‌باز پورتالی را کشف می‌کند که به معنای واقعی کلمه به سر ستاره سینما، جان مالکوویچ منتهی می‌شود.

به سارا شانزده ساله سیزده ساعت فرصت داده می شود تا دخمه پرپیچ و خم را حل کند و برادر نوزادش توبی را نجات دهد، زمانی که آرزوی او برای بردن او توسط پادشاه گابلین جارت برآورده شد.

پس از تولد Renesmee/Nessie، کالن ها قبیله های خون آشام دیگری را جمع آوری می کنند تا از کودک در برابر یک ادعای نادرست که خانواده را در مقابل ولتوری قرار می دهد محافظت کنند.

خانواده Quileutes به پدر و مادرهای منتظر ادوارد و بلا نزدیک می شوند که فرزند متولد نشده آنها تهدیدی برای گروه گرگ ها و مردم شهرهای فورک است.

ادوارد بلا را پس از حمله‌ای که تقریباً جانش را گرفته بود ترک می‌کند، و در افسردگی خود، دوباره وارد یک رابطه دشوار دیگر می‌شود - این بار با دوست نزدیکش، جیکوب بلک.

وقتی بلا سوان به شهر کوچکی در شمال غربی اقیانوس آرام نقل مکان می کند، عاشق ادوارد کالن، همکلاسی مرموز می شود که خود را یک خون آشام 108 ساله نشان می دهد.

پسر جوانی متوجه می شود که یک ابرقهرمان که تصور می شد پس از یک نبرد حماسی بیست سال پیش ناپدید شده است، ممکن است هنوز در اطراف باشد.

یک مرد جوان باید ارباب تاریکی را از نابود کردن نور روز و ازدواج با زنی که دوستش دارد باز دارد.