مووی کاتیج

در سال ۱۹۹۵ مارتی مک فلای یک نامه از دوست خود دکتر امت براون دریافت می‌کند و محتویات نامه به مارتی کمک می‌کند که ماشین زمان را بیابد. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم می‌رود و متوجه می‌شود که دوستش اسیر ارازل و اوباش شده است.

مارتی مک فلای که به‌تازگی از گذشته برگشته دوباره توسط دکتر امت به اینده فرستاده می‌شود تا از به زندان افتادن پسرش در اینده جلوگیری کند. اما متاسفانه اوضاع خراب‌تر می‌شود.

مارتی مک‌فلای 17 ساله با دانشمندی به نام اِمت براون آشنا می‌شود که در حال ساخت ماشین زمان است و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظه‌ی امتحان ماشین زمان، مورد حمله‌ی تروریستی قرار می‌گیرند...

یک دختر کوچک روستایی یک تخم مرموز را در یک مزرعه پیدا کرده و آن را به محل زندگی خود می‌آورد. اما به زودی یک هیولای غول پیکر 9 متری از دریاچه بیرون آمده و برای یافتن تخم خود، همه جا را ویران می‌کند.

یک مهندس روباتیک که در یک کمپانی اسباب بازی سازی کار می‌کند عروسکی انسان‌نما را می سازد که این عروسک کم کم شروع به پیدا کردن شخصیت می‌کند...

ستاره‌ی دنباله‌داری با سرعت به سوی زمین در حرکت است و یک سال دیگر قطعه‌ی بزرگی از آن در اقیانوس اطلس سقوط خواهد کرد و طبق پیش‌بینی، با امواجی به بلندی دویست متر سیلی به راه می‌اندازد که نیویورک و سایر شهرها را ویران خواهد کرد.

سال 2057، کره زمین در معرض تهدیدی بزرگ قرار دارد. خورشید مانند گذشته قادر به گرم کردن کره‌ زمین نیست و از این رو ادامه زندگی انسان‌ها نیز با خطر مواجه شده است. تنها یک راه امیدبخش برای تغییر وضعیت باقی مانده است: سرنشینان سفینه فضایی ایکاروس 2 که به سوی خورشید در حرکت است.

یک کارآگاه که قادر است خاطرات انسان‌ها را از ذهنشان بخواند، پرونده‌ی فردی باهوش و آشفته را قبول می‌کند تا تعیین کند او قاتلی روانی است یا قربانی ضربه‌ای روحی...

کارا، که از دست دادن کریپتون ویران شده، تلاش می‌کند تا زندگی جدید خود را روی زمین تنظیم کند. سوپرمن او را راهنمایی می‌کند.

وایولت در جهانی زندگی می‌کند که توسط داکسوس اداره می‌شود. او در گذشته انسان بوده و همسر دانشمندش به دست نیروهای پلیس داکسوس به قتل رسیده است...