مووی کاتیج

فیلم داستانی عاشقانه در دنیایی نو و آینده ای نزدیک است که شهرها به سختی کنترل شده و تنها راه دسترسی از طریق ایست بازرسی است.مردم فقط در صورتی می توانند سفر کنند که دارای مجوز باشند.در خارج شهر بیابان همه جا را فرا گرفته است...

دو دوست به تعطیلات آخر هفته می روند. "مارشال" تصور می کند سفر می تواند رابطه دوستانه آنها را دوباره از نو بسازد، اما "سم" قصد دیگری دارد و میخواهد مراسم ازدواج زنی را که هنوز دوست دارد به هم بزند...

یک تبهکار معروف که با نام «مونا بای» شناخته شده است، عاشق یک گوینده ی رادیویی بنام «جانوی» می شود که در خانه سالمندان نیز کار می کند...

دایان پس از 40 سال ازدواج، به تازگی بیوه شده است. ویویان از مردها بدون وابستگی لذت می‎برد. شارون همچنان در حال حل و فصل طلاق ده ساله خود می‎باشد. ازدواج کارول نیز پس از 35 سال در حال افت و رکود است. زمانی که این چهار دوست همیشگی، کتاب 50Shades of Grey (پنجاه طیف خاکستری) را می‎خوانند، زندگی‎شان برای همیشه دگرگون می‎شود. این کتاب سبب می‎شود تا آنها در زندگی خود تصمیم‎های بسیار جسورانه‎ای بگیرند و...

هنگامی که آنها به زادگاه کوچک خود در کالیفرنیا باز می گردند ، به طور تصادفی ملاقات می کنند ، دو عزیز سابق دبیرستانی در مورد گذشته مشترک خود تأمل می کنند.

مادر یک دختر که حافظه خود را از دست داده بود و خیلی هم دوست داشت به افریقای جنوبی سفر کند بعد از اینکه …

نورا و هه سونگ، پس از مهاجرت خانواده نورا از کره‌جنوبی از هم جدا می‌شوند. حال با گذشت 20 سال، نورا و هه سونگ در یک هفته سرنوشت‌ ساز دوباره با یکدیگر روبرو شده و مفهوم عشق و سرنوشت را تجربه می‌کنند…

داستان فیلم “کاستی ها” در مورد زندگی و روابط گمراه و عجیب یک گروه از کارمندان یک سینما است. بن (با بازی جاستین اچ مین)، آلیس (با بازی شری کولا)، میکو (با بازی متحد ماکی)، ساشا (با بازی دبی رایان)، پاییز (با بازی تاوی گوینسون)، مردیت (با بازی سونویا میزونو)، ژن (با بازی جیکوب باتالون)، و لئون (با بازی تیموتی سایمونز) همگی در سینما کار می‌کنند و روزهای عجیب و خنده‌داری را در کنار یکدیگر تجربه می‌کنند. این داستان با تمرکز بر روی رویدادها و روابط بین کارکنان سینما به تصویر کشیده می‌شود و با طنز و دلتنگی تلخی از زندگی روزمره آنها را نمایان می‌کند.

برنامه بر اساس کتاب آشپزی "نشستن در بارها" به قلم آدری شولمن.

بری از خواب بیدار میشود و متوجه میشود جواهراتش دزده شده است و او نمی توان به یاد بیارود رابطه جنسی خود را که با ….