مووی کاتیج

صحنه‌هایی از یک ازدواج، سال‌ها عشق و آشفتگی را روایت می‌کند که ماریان (لیو اولمان) و یوهان (ارلند جوزفسون) را از طریق ازدواج، خیانت، طلاق و شرکای بعدی به هم پیوند می‌دهد.

دو خواهر جدا شده، استر و آنا، و پسر 10 ساله آنا در آستانه جنگ به کشور اروپای مرکزی می روند. استر به شدت بیمار می شود و هر سه به هتلی در شهر کوچکی به نام تیموکا نقل مکان می کنند.

در قرن چهاردهم سوئد، یک دختر نوجوان بی گناه و در عین حال متنعم به همراه خدمتکار باردار و حسود خانواده اش از مزرعه خود به راه افتادند تا شمع را به کلیسا برسانند، اما تنها یکی از وقایعی که در جنگل ها رخ می دهد برمی گردد...

خانواده ای در نیوانگلند در دهه 1630 توسط نیروهای جادوگری، جادوی سیاه و تصاحب از هم پاشیده می شوند.

آلخاندرو جودوروفسکی، فیلمساز سوررئالیست، داستان خود را در جوانی تعریف می کند که در شیلی شاعر می شود، با هنرمندان دیگر دوست می شود و خود را از محدودیت های دوران جوانی رها می کند.

یک وکیل یک پرونده قتل از روی سهل انگاری را شامل می شود که در آن کشیشی که یک دختر جوان را جن گیری کرده است.

مایکل کواک دانشجوی حوزه علمیه آمریکایی برای گذراندن دوره جن گیری به ایتالیا سفر می کند.

در دنیایی فاسد و پر از حرص و طمع، یک کیمیاگر قدرتمند یک شخصیت مسیحایی و هفت شخصیت مادی را به کوه مقدس هدایت می کند، جایی که آنها امیدوارند به روشنگری دست یابند.

در یک شهر کوچک شیلی، پسر یک زوج ریشه کن شده، که توسط پدری کمونیست سختگیر و مادری مهربان اما ضعیف تشکیل شده است، سعی می کند مسیر خود را در جامعه ای که ریشه یهودی-اوکراینی آنها را درک نمی کند، هموار کند.

دنیای یک زن جوان زمانی از هم می پاشد که دارویی که توسط روانپزشک تجویز شده عوارض جانبی غیرمنتظره ای دارد.