مووی کاتیج

قانون صفر فضای فانتزی گونه‌ای در دنیای پر ترس و تکنولوژی دارد. دنیایی که در مرکز داستانش یک ریاضی‌ دان نابغه، هکر و مهندس نرم افزار عجیب وجود دارد که مسائل مختلفی در مورد زندگی انسان را به چالش می‌کشد…

مت و کیت خانه ای منزوی می خرند. آنها در حین حرکت، اتاق عجیبی را کشف می کنند که تعداد نامحدودی آرزوهای مادی را برآورده می کند. اما از آنجایی که کیت دو بار سقط جنین داشته است، چیزی که بیش از همه آرزوی آن را دارند یک کودک است.

سارا پسری به نام مایلز دارد. اما رفتار نگران‌کننده مایلز نشان می‌دهد که یک نیروی شیطانی و احتمالا سوپرنچرال بر او مسلط شده. در نتیجه سارا مجبور است برای یافتن پاسخ به گذشته رجوع کند، جایی که مرز میان قدرت ادراک و واقعیت مبهم باقی می‌ماند…

پرستاری جوان مجبور شد شیفت شب را در بیمارستانی نا به سامان کار کند زیرا معدنچیان اعتصابی در سراسر انگلیس برق را قطع می کنند. اما در درون دیوارها اتفاقات وحشتناکی در کمین است که او و همه اطرافیانش را به کام خود می کشاند.

«کاترین» (استایلز) و «رابرت تورن» (شرایبر)، دیپلمات امریکایی، کودک نوزادی را به فرزندی قبول می کنند. اما «تورن» حقیقت را پس از چند سال و خیلی دیر می فهمید، این که کودک، پسر بچه ای به نام «دیمین» (دیوی – فیش پاتریک)، همان ضد – مسیحی است که قرن ها پیش در کتب مقدس از آن سخن به میان رفته است.

یک نوجوان آمریکایی که همیشه از دوستان خود کتک می خورد در یک مغازه قدیمی چینی با پیرمرد فروشنده از علاقه خود به کونگ فو سخن میگوید. پیرمرد فروشنده توسط افرادی شرور کشته میشود . پیرمرد هنگام مرگ خود عصای چوبی متعلق به پادشاهی را به این نوجوان می دهد. این عصا باعث می*شود تا او به چین باستان بازگردد و به گروهی از جنگ*جویان ملحق شود که برای آزادی پادشاه محبوس مبارزه می*کنند. او تنها با یاد گرفتن کنگ*فو می*تواند به موفقیت و پیدا کردن راهی برای بازگشت به خانه امیدوار باشد…

چهار دانشجو که هر کدام قدرت خارق العاده ای دارند متوجه می شوند که در دانشگاه آنها قتلهای عجیبی اتفاق می افتد. پس از تحقیق با قاتل روبرو می شوند. قاتل با کشتن افرادی که قدرت خارق العاده ای دارند به قدرت خود می افزاید…

مکس (آدام سندلر) در کفاشی ای که در شهر نیویورک قرار دارد و نسل به نسل در میان خانواده اش چرخیده است، به سختی کار می کند و خرج خانواده اش را در می آورد. پس از مدتی مکس یک روش جادویی پیدا می کند که می تواند پا به زندگی مشتریانش بگذارد و دنیا را با دید دیگری ببیند...

هنگامی‌که هلن از کار خود اخراج می‌شود و برای رسیدن به یک قطار عجله بسیاری را به خرج می‌دهد، دو سناریو به صورت هم‌زمان رخ می‌دهد که یکی از آن دو به خوشبختی وی و دیگری به ساخته شدن یک شخصیت ضعیف از وی ختم می‌شود.

پنج خواهر که در قرن نوزدهم زندگی می کنند، با فشارهای ناشی از مساله ازدواج از یک طرف و از طرف دیگر با زامبیهای خطرناک دست و پنجه نرم می کنند...