مووی کاتیج

اِگزی و مرلین عازم ایالات متحده می‌شوند تا با «استیتزمن» متحد شوند، زیرا ستاد کینگزمن توسط مغز متفکری به نام «پاپی» از بین رفته و نابود شده است.

داستان جوانی به نام گری اگزی آنوین که پدرش را بر اثر یک حادثه از دست داده اما همچنان اشراف زادگان را مقصر مرگ پدرش می‌داند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن‌ها استفاده می‌کند. با این‌حال زندگی پر دردسر اِگزی هنگام آشنایی با هری هارت دست‌خوش تغییر می‌شود.

داستان فردی به نام جیک که برخلاف پدر پر افتخارش مسیر دیگری را برای زندگی انتخاب کرده و پس از این‌که زمین مورد تهدید موجودات عجیب و غریب قرار می‌‎گیرد، می‌‎بایست همراه با دوستانش راه حلی برای نجات زمین بیابد.

داستان فیلم با برآمدن هیولاهایی غول پیکر به نام کایجو از دریاها آغاز می‌شود. انسان‌ها برای مبارزه با کایجوها، روبوت‌هایی به نام جَگِر می‌سازند که این روبوت‌ها از طریق ارتباط عصبی با دو انسان کنترل می‌شوند...

مردی که در سیرک کار می‌کرده و به خوبی تعلیم دیده است،‌ سعی دارد برای گرفتن انتقام مرگ پدرش، به یک بانک فاسد در شیکاگو دستبرد بزند. دو مامور پلیس از بمبئی برای رسیدگی به این پرونده انتخاب می‌شوند...

جی دیکسیت و بهترین دوستش علی تلاش می‌کنند دزدی بین‌المللی که به نام آقای ای شناخته می‌شود را دستگیر کنند...

گروهی از موتورسواران به رهبری کبیر در شهر بمبئی دست به تعدادی سرقت می‌زنند. او قصد دارد به سرقت دیگری دست بزند اما...

وقتی باوموردا، ملکه‌ی شرور، مطلع می‌شود که قرار است کودکی از بین دیکینی‌ها باعث سقوط او شود، دستور قتل تمام زنان باردار را می‌دهد. اما...

در اعماق کوهستان دووره، موجودی عظیم‌الجثه پس از هزار سال اسارت بیدار می‌شود و هرچه در راهش است را نابود می‌کند و به سوی شهر اسلو حرکت می‌کند...

بامبلبی در یکی از شهرهای کوچک ساحلی کالیفرنیا پناه می‌گزیند. چارلی در شرف 18 سالگی قرار دارد و سعی دارد جایگاهش را در جهان پیدا کند.