مووی کاتیج

فردی که در واقع مامور دولت می‌باشد، برای یک آزمایش انتخاب می‌شود، اما او که به خوبی آموزش دیده، به قدرتی غیر‌قابل کنترل می‌رسد.

هنگامی که استن هرلی، سرباز کهنه کار جنگ سرد، میچ رپ، سرباز سیاهپوست سیا را زیر بال خود می‌گیرد، مأموریتی برای بررسی موجی از حملات تصادفی به اهداف نظامی و غیرنظامی دریافت می‌کنند. پس از کشف یک الگوی خشونت، هرلی و رپ با یک مامور مرگبار ترک به نیروها می‌پیوندند تا یک عامل مرموز را که می‌خواهد یک جنگ جهانی را آغاز کند، متوقف کنند.

گروهی از تروریست‌ها هواپیمای رئیس جمهور ایالات متحده و خانواده‌اش را می‌ربایند و خانواده او را گروگان می‌گیرند. اما او که سابقا یک سرباز میدان جنگ بوده، تصمیم می‌گیرد با آن‌ها مقابله کند...

داستانی واقعی درباره دو نفر که به طور اتفاقی با هم آشنا شده و عاشق یکدیگر می‌شوند. اما این تمام ماجرا نیست و آن‌ها در جریان یکی از هولناک‌ترین طوفان‌های دریایی قرار می‌گیرند و باید سعی در نجات جان خود داشته باشند.

یک بازرس خصوصی توسط یک دلال بزرگ مواد مخدر استخدام می‌شود تا بفهمد که چه کسی همسر او را دزدیده و به قتل رسانده است.

شکارچی خون اشامی به‌نام سلن به‌دنبال پایان دادن به جنگ‌‌های دیرینه میان گرگینه‌ها و فرقه خون آشام‌ها می‌باشد.

زمانی که انسان‌ها به وجود خون آشام‌ها و لیکان‌ها پی می‌برند، نبردی را برای از بین بردن آنان آغاز می‌کنند. سلن جنگجوی خون آشام، هم نوعانش را در جنگ علیه انسان‌ها رهبری می‌کند...

ظهور لایکن‌ها، حکایت از داستانی در قرون وسطی دارد که در آن دو دسته اشرافی خون آشامان و لایکن‌ها با یکدیگر درگیر می‌شوند، یک مرد جوان از لایکن‌ها به‌نام لوشن در مقابل رهبر قدرتمند خون آشامان به‌نام ویکتور بپا می‌خیزد و او در این راه از عشق پنهانیش سونجا که یکی از خون آشامان است یاری می‌طلبد اما...

ویکتور کشته شده است و سلن که تخصص‌اش کشتن گرگینه‌هاست و کینه عمیقی از آن‌ها به دل دارد، به‌همراه مایکل که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام‌ها، مارکوس، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و...

سلن یک جنگجوی خون آشام زیباست که در نبرد دیرینه بین خون آشام‌ها و گرگینه‌ها شرکت دارد. با اینکه او طرف خون آشام‌هاست، اما عاشق یک گرگینه به‌نام مایکل می‌شود...